“من باید برای خانواده ام خانه بسازم” آرتور خاچنتس در مورد وطن گمشده ، گروه موسیقی جدید و زندگی شخصی – اخبار ارمنستان

188


شروع روز با پایان دادن به موسیقی ․ آرتور خاچنتس خواننده در حال کار بر روی آهنگ های جدید خود است. Tert.am زندگی:در مورد دوره پس از جنگ ، این مرحله از زندگی و برنامه های آینده با آرتور صحبت کرده است.

خواننده اهل هادروت در تمام طول جنگ در خط مقدم بود. در نتیجه جنگ ، هادروت به کنترل دشمن درآمد ، آرتور تعطیلات بومی خود را از دست داد.

خاچنتس خود را با درختی مقایسه می کند که ریشه های خود را از دست داده است. “ریشه و تاریخ من در وطنم باقی مانده است ، من همیشه خانه خود را با اشتیاق به یاد می آورم. چشمانم تا آخرین باری که در 3 اکتبر از خانه خارج شدم باز یا بسته است. قبل از جنگ می توانستم بگویم که من یک نوجوان دیوانه بودم ، درگیر موسیقی بودم. پس از جنگ ، من می گویم که من یک ارمنی اهل آرتساخ هستم ، که گرانترین زادگاه خود را از دست داده ام ، نوازنده ای با اشتیاق ، که باید درد را به موسیقی تبدیل کند. من می دانم که بسیاری از هموطنان من به مشکلات من ، غم و اندوه من احتیاج ندارند. آنها می خواهند سبک تر زندگی کنند! زمان به ضرر ما تمام می شود ، به همین دلیل سعی می کنم درد را به آهنگ ، انگیزه تبدیل کنم و جلو بروم. دلم برای آنچه از دست داده ام تنگ شده است ، اما با ایمان غیرعادی و الهی که هیچ چیز برگشت پذیر نیست ، وسواس دارم. اکنون روز با موسیقی آغاز می شود و پایان می یابد. وی گفت: “با این کار خودم را دفع می کنم و سعی در بهبودی دارم.”

خاچنتس ترجیح می دهد در مورد درد ناشی از جنگ سکوت کند ، او می گوید این دیگر برای مردم جالب نیست. “من در زندگی خود بر این درد غلبه نکرده ام و بر آن غلبه نخواهم کرد. این درون من است ، من همیشه آن را پنهان می کنم ، زیرا اکنون تعداد کمی از افراد علاقه مند هستند. وی گفت ، “یک زمان این موضوع مهم بود ، من در جبهه ها” Gini lits “را می خواندم زیرا این یک جنگ بود ، اما بسیاری از ارامنه فراموش کرده اند که اکنون سربازانی در اسارت هستند ،” ادامه داد ، اجازه دهید من کمی بی ادب باشم. “برای بیان ، اما برای من اسیر یک قهرمان نیست. من تا جایی که می توانم خودم را تسلیم نمی کردم ، تسلیم نمی شدم. قهرمان خواندن اسیران لکه بزرگی برای نسلهای ما در آینده است ، آنها تصور می کنند که اسیر شدن امری طبیعی است. مردن بهتر است تا در چنگال آنها افتادن. “

خاچنتس به عنوان یک شرکت کننده در جنگ آوریل ، این جنگ را یک نسل کشی می داند. “اگر در طول نسل کشی ، ترک ها و خارجی ها به کشتار ارمنی ها کمک کردند ، در طول این جنگ رسانه های دروغین و رهبری ما به ما اجازه دادند که این تعداد قربانی داشته باشیم تا تلفات سرزمینی را توجیه کنیم. برای چه سرزمینی ، برای چه میهن و عزت. ما 30 سال است که به پیروزی های گذشته خود افتخار می کنیم ، ما قویتر نمی شویم ، ارتش را قویتر نمی کنیم ، اما باید واقع بین باشیم ، از فن آوری های ابتکاری برخوردار باشیم ، به طوری که سربازان ما این شکاف را با زندگی خود برطرف نکنند . “ما یک ملت هستیم ، نه یک فاجعه. ما در زندگی خود بدترین چیزها را دیده ایم ، گرانترین چیز را از دست داده ایم. با این حساب ، حداقل اکنون باید ایمان و دعا داشته باشیم. او گفت.

خاچنتس خیلی دوست دارد در زادگاهش حدروت باشد ، حتی به عنوان یک جهانگرد. نگرانی او این است که همه چیز در آنجا به زرادخانه تبدیل شده است … “اگر می دانستم که حداقل یک جمعیت صلح آمیز به جای من در آنجا زندگی می کند ، حداقل به عنوان یک جهانگردان می رفتم و سرزمینم را می بوسیدم.”

با عبور از سخت ترین آزمایشات زندگی ، خاچنتس موفق می شود ناامید نشود. او می گوید ما باید درس بگیریم و جلو برویم … “انسان باید مقدسات خود را حفظ کند – ایمان ، عشق و فداکاری ، زیرا وطن در همه این موارد است. حتی وقتی کوچک بودم ، انیمه “ناروتو” را تماشا می کردم ، عبارتی بسیار خوب در آنجا وجود داشت که همیشه به یاد می آورم: “مردی که به دوستانش خیانت می کند ، آشغال است و مردی که به وطن خود خیانت می کند ، از زباله بدتر است.” مهمترین چیز برای من این است که به اصول خودم وفادار بمانم. “

به گفته وی ، پس از جنگ او تمایلی به خلق نداشت ، اما با جمع شدن درد و غم ، تصمیم گرفت آن را از طریق موسیقی بیرون بکشد. اکنون او در حال کار بر روی موسیقی چندین فیلم ، آهنگ های جدید توسط نویسنده است.

“من موسیقی را براساس آثار شاعرانی که قربانی نسل کشی شده اند می سازم. من می خواهم یک کنسرت خیریه در آرتسکا با گروه تازه تأسیس “ارمنی ژن” خود ، در همان روز آزادسازی شهر حدروت داشته باشم. تا آن زمان ، ما به عنوان آزمایشی در ایروان و گیومری اجرا خواهیم کرد. “

خاچنتس اکنون به فکر ساخت خانه ای جدید برای خانواده اش است. این خواننده 24 ساله پس از زندگی آماده نیست که به زندگی شخصی خود فکر کند. او می گوید که مشکلات شخصی و سرزمین گمشده اش مهمتر از ساختن زندگی شخصی است.

“خانه من قبلا تخریب شده است ، من هنوز در فکر ساختن خانه برای پدر ، برادر و خواهرانم هستم ، سپس به زندگی شخصی خود فکر خواهم کرد. در مسئله عشق ، من می دانم که نیازی به عجله نیست ، آنچه درست است و دیر یا زود ملاقات می کند. من آرامش و ابدیت را فقط در هنر آواز یافتم ، سعی در ایجاد چیزی دارم که حداقل پس از وجود جسمی من در این کره خاکی زنده بماند. “

گوهر پطروسیان





Source link