گفتگوی ما امیل اردوخانیان ، دانشمند علوم سیاسی است
نماینده رسمی وزارت خارجه روسیه زاخارووا اظهار داشت که مسکو از نزدیک امضای توافقنامه صلح بین ارمنستان و دو کشور در آذربایجان و مذاکرات درباره حل و فصل وضعیت قره باغ را دنبال می کند. وی گفت که اختلافات اساسی بر سر مسائل سیاسی هنوز پابرجاست.
مسکو روند موجود را فاش کرد. این بدان معناست که چنین بحث هایی وجود دارد ، اما وجود بحث ها به معنای توافق نهایی در مورد موضوع از نظر حل و فصل نیست. این بدان معناست که یک فرایند خاص وجود دارد. احتمالاً مسکو علاقه مند است که روند بسیار سریع باشد ، به همین دلیل است که آنها بر امضای توافقنامه صلح مطابق با نکات بیانیه 9 نوامبر تأکید می کنند. در عین حال ، آنها توجه می کنند که هیچ توافقی در مورد همه مسائل وجود ندارد ، اختلاف نظر وجود دارد ، به این معنی که ارمنستان ، در این روند ، به طور طبیعی از موضع دفاع از منافع خود ، تا آنجا که شرایط اجازه می دهد ، عمل می کند. اگر چنین نبود ، قطعاً این تأکید در بیانیه سخنگوی وزارت خارجه روسیه جایی پیدا نمی کرد. آنها هرگز تصادفی چیزی نمی گویند. به نظر می رسید که این یک پیام عمومی به طرفین است تا روند را تسریع کرده و بر این اختلافات فائق آیند. معلوم می شود که مسکو به آن علاقه دارد. اما دیپلماسی مذاکرات بی پایان را فرض می کند. اکنون ، اگر مصلحت است که طرف ارمنی مذاکرات و مذاکرات را از نظر حفاظت از منافع ما به تأخیر بیندازد ، باید تا آنجا که ممکن است به تأخیر بیفتد.
در هر صورت ، چرا طرفین توافقنامه صلح را امضا نمی کنند؟ ارمنستان دائماً از آغاز دوران صلح صحبت می کند ، اما به نظر می رسد این خواسته ها یک طرفه است.
فکر می کنم پاسخ آن س veryال بسیار روشن است ، صلحی که آذربایجان تصور کرده است ، صلحی که ما تصور می کنیم اصلاً ربطی به یکدیگر ندارد. به عبارت دیگر ، آنها صلح را با دستور کار پیش شرط ها بر ارمنستان ، اخاذی امتیاز می دانند و ما طبیعتاً با آن دستور صلح نمی بینیم. در اصل ، صلحی که ما تصور می کنیم ، بازگرداندن امن ترین محیط ممکن است. و برای ما و آذربایجان به این دلیل ساده که صلح هرگز بدون برقراری توازن قوا پایدار نخواهد بود کار نمی کند. در مورد دوران صلح در منطقه دیگر چه می توان گفت؟ به عنوان مثال ، هیچ منطقه ای در جهان وجود ندارد که توازن قوا تغییر کرده و صلح در آنجا برقرار شده باشد. به عنوان مثال ، منطقه خاورمیانه سالهاست که در صلح نیست و در قفقاز جنوبی نیز نخواهد بود. امکان به شرح زیر است. اگر محور ایران-ارمنستان-گرجستان شکل بگیرد ، بهترین برنامه برای ایجاد تعادل در منطقه از نظر متعادل سازی منافع روسیه-ترکیه-آذربایجان خواهد بود. اگر آن بعد شکل بگیرد ، که در اطراف آن می بینیم که حداقل گام هایی برداشته می شود ، تنها در آن صورت است که می توان دستور کار آن صلح را پیش برد. در غیر این صورت ، آنها فقط به عبارات شفاهی محدود می شوند ، اما منجر به یک روند واقعی نمی شود.
در 2 سپتامبر ، رهبران ارمنستان در روز استقلال ارسبیا شرکت نکردند. این احتمال وجود دارد که ما پاسخ را در 21 سپتامبر ببینیم ، یعنی نمایندگان آذربایجان در ایروان حضور نخواهند داشت. آیا مسکو دیکته کرد که مقامات ارمنی نباید پای خود را در ارسباقی بگذارند؟
اگر بین این دو پدیده توازن برقرار کنیم ، در اینجا اشتباه خواهیم کرد ، زیرا برخلاف استقلال ارساق و ارباس ، ارمنستان و استقلال ارمنستان در سطح بین المللی به رسمیت شناخته شده اند. به عبارت دیگر ، اگر این اتفاق از طرف ما رخ نداد ، به این دلیل ساده که شرایط تغییر کرده است اتفاق نیفتاد. شاید این دیدار بدون به خطر انداختن “صلح” بسیار شکننده نبود ، به طوری که به عنوان یک تحریک از سوی آذربایجان ، بهانه ای جدید برای انجام اقدامات جدید تلقی نمی شود. در مورد مقامات ارساخ ، آنها هیچ دلیلی ندارند که به مناسبت استقلال ارمنستان در 21 سپتامبر به ارمنستان سفر نکنند. اگر آنها به طور ناگهانی تصمیم بگیرند که نیایند ، ذهنی خواهد بود.