30 سال تغییر مدیریت موقعیت

185

بزرگداشت سی امین سالگرد استقلال ، مهمترین س forال برای من این است که چرا ، داشتن یک دولت ، دولتی که به ما امکان می دهد به ظرفیت های ملی خود پی ببریم ، 30 سال است که نتوانسته ایم تله تفکر تکه تکه شده را بشکنیم ، شکل نگرفته ایم. واقعاً یک دستور کار ملی استراتژیک

ما دائماً در سطح دولت ، احزاب ، ابتکارات عمومی برنامه های استراتژیک بخشی ایجاد می کنیم که با رقابت با یکدیگر و مواجه شدن با شرایط فوق العاده (انقلاب ، همه گیری ، جنگ ، انتخابات و غیره) دیر یا زود محکوم به شکست هستند. در نتیجه ، ما 30 سال زنده ماندیم و بدون برنامه استراتژیک ملی توسعه یافتیم. برنامه ای که اساس هر دولتی باشد. برنامه ای که ارامنه چندلایه در سراسر جهان را پیرامون ارزشها و اهداف ملی و همچنین چشم انداز عملی و اهداف توسعه موفقیت آمیز دولت متحد می کند. برنامه ای که ماندگاری آن مشروط به چرخه های انتخاباتی ، شرایط غیرقابل پیش بینی یا اجباری نیست.

بسیاری ممکن است استدلال کنند که در یک دولت دموکراتیک لازم است که یک برنامه استراتژیک ملی فراتر از منطق چرخه های انتخاباتی وجود داشته باشد. ما می توانیم به دموکراسی های زیادی اشاره کنیم که بدون هیچ برنامه ملی ، توانسته اند به مزیت استراتژیک دست یابند و موقعیت خود را تقویت کنند.

دو عامل متقابل وجود دارد که به ما اجازه نمی دهد وضعیت خود را به گونه ای توسعه دهیم. اولاً ، توانایی های ما در سیستم کنونی مدیریت دولتی برابر چالش های پیش روی دولت نیست ، یعنی نهادهای دولتی ، که با اقدامات خود باید به تقویت موقعیت دولت کمک کنند ، عملاً قادر به انجام این کار نیستند. ثانیاً ، سیستم مدیریت دولتی هنوز ساختارهایی ندارد که به اندازه کافی پتانسیل فکری و مادی ما را درک کند. آنها به جای “جذب سرمایه” به ذهن و مدیران دیاسپورا ، ارتباط آنها با دولت سازی ، اغلب از شیوه ها و رویکردهای دافعه ای استفاده می کنند.

دقیقاً یک سال پیش ، در 21 سپتامبر 2020 ، متأسفانه ما نزدیک ترین راه برای تغییر استراتژیک از مدیریت موقعیتی بودیم. 2020-2050 تغییر ارمنستان توسط نخست وزیر در Matenadaran ارائه شد ارائه استراتژی نه تنها نماد درک اهمیت دستور کار استراتژیک ملی بود ، بلکه مستقیماً مهمترین رویکرد را آغاز کرد که از این پس هرگونه تصمیم نهادهای دولتی باید از لحاظ منطقی و عملی با آن دستور کار ارتباط داشته باشد. برای اولین بار در تاریخ ارمنستان ، ارزشها و اهداف ملی در بالاترین سطح ایالتی تعریف شد ، دستور کار مدیریت استراتژیک سراسری و فرایندی زنده فراتر از منطق چرخه های انتخاباتی آغاز شد. روندی که موفقیت آن با رویکردهای توسعه تضمین می شود ، که بر اساس آن توسعه دهنده و مجری استراتژی نه تنها دولتی است که توسط اکثریت شهروندان RA تشکیل می شود ، بلکه ارمنیان سراسر جهان و همه کسانی که ایده های عملی و پیشنهاداتی درباره چشم انداز توسعه ارمنستان

یک سال پیش ، ما بیشترین فاصله را با گذار به حکومتداری استراتژیک داشتیم ، زیرا به نقطه ای رسیده بودیم که استراتژی ملی تبدیل شدن به یک “قرارداد زندگی بین جامعه و دولت” جدید و منعطف با هدف ساختن آینده دولت ملی بود. در 27 سپتامبر ، یک کمپین بزرگ در زمینه محتوای رویکردهای توسعه استراتژی و در تلویزیون عمومی در اینترنت با هدف تبدیل استراتژی تحول ارمنستان به اموال عمومی راه اندازی شد.

اگر تعدادی از تحولات منطق مدیریت استراتژیک و جذب منابع دولتی-دولتی قبل از آن ظاهر نمی شد ، حتی زودتر به آن نقطه می رسیدیم: کمپین همه پرسی تغییرات قانون اساسی ، همه گیری کروناویروس و نبردهای ژوئیه در تاوش.

ما نتوانستیم به مدیریت راهبردی و منتظر اعلام شده منتقل شویم ، زیرا وضعیت اضطراری دیگری ظاهر شد ، جنگ ارسبا با پیامدهای فاجعه بار آن. این امر به نوبه خود شرایط بحران سیاسی را ایجاد کرد ، که به نوبه خود منجر به انتخابات زودهنگام و تشکیل یک دستور کار سیاسی جدید شد. در نتیجه ، ما خود را در حوزه مدیریت موقعیتی ، جایی که تفکر بخشی تقسیم می شود ، دوباره مستقر کرده ایم و نهادهای دولتی-دولتی برنامه های استراتژیک خود را بر اساس وضعیت فعلی اولویت بندی می کنند. بنابراین ، برای مثال ، دستور کار استراتژیک جدید دولت عمدتاً ناشی از برنامه پیش از انتخابات حزب حاکم و برداشتهایی است که در جریان مبارزات انتخاباتی شکل گرفته است.

این رویکرد از نظر دموکراتیک موجه است اما از نظر مدیریت استراتژیک بلند مدت موجه نیست ، زیرا مرتباً در موقعیت های امنیتی ، سیاسی و / یا اقتصادی جدیدی قرار می گیرد و در نتیجه دستورکارهای استراتژیک را تجدید نظر می کند (به عنوان مثال ، استراتژی امنیت ملی ، برنامه دولت و برنامه اقدام ، استراتژیک ، و غیره) ، ما قربانی حاکمیت موقعیتی می شویم ، از موقعیتی به موقعیت دیگر زندگی می کنیم ، بلندپروازی های بلندمدت خود را تابع اولویت های کوتاه مدت و میان مدت قرار می دهیم ، در برابر کشورهای رقیب با مدت طولانی آسیب پذیر می شویم. -برنامه ریزی استراتژیک موقت و موثر در مسابقه بین المللی برای تقویت دولت. در حقیقت ، شکست ما در جنگ ارسبیا نیز پیامد مستقیم فقدان استراتژی بلندمدت رقابتی و سیستم مدیریت استراتژیک قابل اجرا در 30 سال گذشته است.

با در نظر گرفتن همه اینها ، استراتژی تحول ارمنستان یک سال پیش در چه مرحله ای ارائه شده است؟

به عنوان یک ساختار عملی ، بدون استفاده و تحقق نیافته باقی می ماند. در غیاب یک برنامه مشترک م ،ثر ، که برنامه های آینده ای را که برای همه ما مشترک است ضرب می کنیم ، همچنان از پتانسیل ملی خود تا حدی برای هدر دادن آن استفاده می کنیم. در حوزه دولتی-دولتی ، در غیاب الزامات برنامه استراتژیک ملی ، احزاب جدیدی به دنیا می آیند ، ابتکارات استراتژیک عمومی ایجاد می شود (ارمنی آینده ، دولت شبکه ، علم ، قوی ، قد ، بنیاد دولت موثر و غیره). ) استراتژی تحول ارمنستان ، به عنوان یک ساختار تحت رهبری دولت ، می تواند تبدیل به یک نقطه موثر برای همه ابتکارات استراتژیک شود.

و در اینجا ، دقیقاً یک سال پس از شروع دیرهنگام ، ما از روز نمادین بعدی قدرت برای متحد ساختن همه ارمنیان استفاده می کنیم ، نه برای افزایش محتوای آینده اعلام شده ، بلکه برای شکل دادن به ذکر گذشته. یک نسل کامل ، بسیاری از جوانان با استعداد با آینده ای روشن ، نه برای این که بعداً به یاد آنها توجه کنیم ، بلکه فقط برای آینده بسیار ملموس سرزمین مادری خود جان باختند. در همین حال ، ما همچنان از محتوای آینده مشترک خود و تابع آن می کاهیم.



Source link