“… در شرایط چنین موازنه ناپایداری، ما مذاکره برای صلح را آغاز کردیم و جنگ گرفتیم.”

100


از خاطرات غیر معمول نخست وزیر جمهوری اول الکساندر خاتیسیان
(گزیده ای از کتاب جدید دکترای علوم فیزیک و ریاضی، پروفسور ولادیمیر هاروتونیان)

حقیقتی که در فصل اول تاکید کردم که تفلیس مرکز همه نهادهای ارمنی بوده است، همچنان بدون تغییر باقی مانده است. مقر سپاه ارامنه در اریوان نبود، بلکه در تفلیس بود. سرانجام استقلال جمهوری ارمنستان در تفلیس اعلام شد. این رفتار بسیار توصیفی است. نشان می دهد که ارامنه با انتقال همه چیز به تفلیس، در واقع سرزمین خود را فرسوده کرده بودند. (تاکید از ماست – VH): آن روزها مرکز ثقل اندیشه سیاسی ارمنی از ترکیه به سمت قفقاز حرکت می کرد، اما نه به سمت ارامنه، بلکه به منطقه گرجستان، یعنی تفلیس.

دو مورد زیر از سه موضوع مهم ذکر شده در اعلامیه-اعلامیه کمیساریای اولیه شد. صلح با ترکیه انتخابات مجلس موسسان. انتخابات به طور منظم برگزار شد. واضح بود که تأثیرگذارترین احزاب، حزب داشناکسوتون، منشویک ها، موسوات ها و سوسیالیست ها، همه کرسی ها را خواهند گرفت. اینطور شد. می توان گفت که ارمنی ها و گرجی ها «کرسی های اختصاص داده شده توسط تاتارها را در میان احزاب ملی خود به اشتراک گذاشتند». ارمنی ها تمام آرای خود را به نفع آر.اف.

با این حال، این انتخابات هیچ نتیجه ای نداشت، زیرا مجلس مؤسسان در روز اولین نشست خود بلشویک ها را متفرق کرد، که قبلاً در نهایت این واقعیت را تأیید کرده بود که قفقاز جدا از روسیه وجود دارد. در واقع، اما نه از نظر قانونی، قفقاز از روسیه جدا شد. دلیل آن جدایی، من موظفم بر اساس اصل صداقت سیاسی آن را تأیید کنم، تمایل قطعی به ترک روسیه نبود، بلکه صرفاً عدم تمایل به تسلیم شدن در برابر بلشویک ها بود.

مسئله صلح فوق العاده سخت بود. این یک سرنوشت غم انگیز داشت و کل تاریخ آینده ماوراء قفقاز را از پیش تعیین کرد. 1917 در 21 نوامبر، کمیساریا تصمیم به آغاز مذاکرات صلح با ترکیه گرفت.

قبل از ورود به مذاکرات، می خواهم به افرادی که در آن روزها نقش تعیین کننده ای داشتند اشاره کنم. به طور کلی، فکر می‌کنم این را می‌گویم، با استفاده از فرصتی که در سال‌های 1917-1925 انجام دادیم. همه چیز کمکی به آرشیو تاریخ نیست. بر اساس فعالیت ها و قضاوت های آن روزها باید برای کارهای آینده خود برنامه ریزی کنیم. بالاخره ما در کوره تاریخ هستیم. امروز ادامه دیروز است. و در نتیجه، توصیف همه چیزهایی که فقط پنج یا شش سال پیش اتفاق افتاده است به معنای یافتن دستورالعمل های کاری دیروز برای کار امروز فردا است.

همه اعضای کمیساریا را به خوبی می‌شناختم، در طول زندگی‌ام در بسترهای مختلف با آنها در ارتباط بوده‌ام، خواه خودگردانی محلی، خیریه، حزبی یا درون «اتحادیه شهرها». برخی از آنها، به ویژه گرجی ها، اعضای دومای دولتی روسیه بودند. و شما باید آنچه را که لیاقتش را دارند به آنها بدهید، آنها بسیار انعطاف پذیر بودند. اول از همه، افرادی با گرایش های مختلف، همانطور که در محافل سیاسی اروپا مرسوم است، وجود داشتند. چخنکلی را نزدیک به مناطق ترک نشین آلمانی می دانستند. گگچکوری بیشتر به گرایش های روسیه نزدیک بود. تفاوت شدیدی بین آنها وجود داشت. با آنها کار عملی طولانی مدت آنها در حزب در دوما بود. آنها خیلی خوب صحبت کردند، در یک مناظره بسیار موفق، خیلی سریع سازگار شدند. او از همه به ارامنه نزدیکتر بود و گگچکور اینگونه ماندگار شد. او شخصاً با کارچیکیان نزدیک بود. هر دوی آنها چیزهای مثبت زیادی در مورد یکدیگر به من گفتند.

تاتارها آشکارا در کنار ترک ها بودند، آنها به هیچ وجه در آرزوهای ارمنی ها نسبت به ترکیه-ارمنستان یا سرزمین های ارمنی در قفقاز اشتراک نداشتند. ارمنی ها به هیچ یک از آن احزاب اعتماد نداشتند. تاتارها رازدار بودند، تحصیلات عالی داشتند. دو وکیل، یک مهندس. حزب آنها هنوز ریشه در مردم نداشت. آن حزب را خیلی عجولانه تشکیل دادند. آنها با ابراز همدردی آشکار با ترک ها، این واقعیت را کتمان نکردند که تحقق آرزوهای ارامنه به معنای فتح سرزمین های ترکیه به نفع ارامنه است که نمی توانستند از آن حمایت کنند.

ارامنه ای که در کمیساریات گنجانده شده بودند از بی آلایش ترین و محترم ترین شخصیت ها بودند. هامو اوهانجانیان به طور گسترده در مناطق انقلابی به عنوان شخصیتی صادق و فداکار در تبعید شناخته می شد و وکیل جوان کرچیکیان به سرعت در ترفندها و رویکردهای حل مشکلات تسلط یافت. اما افسوس که هر دوی آنها مواضع غیر جنگی داشتند. اما در آن زمان، امور مالی و مراقبت های عمومی اعصاب قفقاز نبود. ارمنی ها از این امر ناراضی بودند. و به راستی که راه و راه آهن در دست تاتارها، سیاست خارجی و داخلی در دست گرجی ها و امور نظامی در دست یهودیان است. به این ترتیب قدرت در کمیساریای ماوراء قفقاز توزیع شد. کرچیکیان اغلب از من شکایت می کرد که احساس می کند تحت فشار است، نمی تواند هر کاری را که می خواهد و نیاز دارد انجام دهد و انجام دهد. اوهانجانیان و کرچیکیان در شورای ملی ارمنی اظهار داشتند که نمی توانند مقاومت تاتارها را در کمیساریات برای محافظت از ارامنه در برابر ترک ها بشکنند. گرجی ها سعی می کردند تعادل را حفظ کنند. در مواجهه با چنین تعادل ناپایداری، ما شروع به مذاکره برای صلح و پیروزی در جنگ کردیم (تاکید از ماست – VH) :

اما بلافاصله این اتفاق نیفتاد. مذاکرات درباره آتش بس آغاز شد. آتش بس در سال 1917 امضا شد. در ماه دسامبر در ارزنجان. 1918 در 1 ژانویه 1945، وهیب پاشا، فرمانده کل جبهه ترکیه، سؤال بسیار حساس انور پاشا را در مورد آنچه که فکر می کند به دولت ماوراء قفقاز منتقل کرد. دولت مستقل ماوراء قفقاز (تاکید از ماست – VH) انور پاشا قصد دارد «هیئتی را برای امضای معاهده صلح به پایتخت دولت مستقل قفقاز بفرستد». توجه خواننده را به اصطلاح دوبار تکرار شده «دولت مستقل قفقاز» جلب می کنم. ترک‌ها آشکارا می‌خواستند این ایده را به ما منتقل کنند که برخورد منحصراً با دولت «مستقل» قفقاز را ضروری می‌دانستند. «قفقاز مستقل» دژی مطلوب برای ترک ها در «روسیه» خود بود. آنها در تفلیس این را فهمیده بودند، اما احساس نمی کردند و نمی خواستند استقلال خود را از روسیه اعلام کنند. از کسانی که بعدها هوادار استقلال شدند، زیاد در این باره شنیده ام. اما این شرایط بسیار مهم است. ایده استقلال قفقاز از روسیه ابتدا از ترکیه آمد.

کمیساریا جلسات متعددی را به ترکها برای ایجاد پاسخ اختصاص داد. هدف از این تاخیر تلاش برای دستیابی به توافق بین اوکراین و قفقاز شمالی بود. تا از یک سو بر ارتباط قفقاز با روسیه تاکید شود و از سوی دیگر در مذاکرات با ترکیه قدرتمندتر شود.

1918 در 15 ژانویه، دولت ماوراء قفقاز به طرف ترکیه اطلاع داد که طی سه هفته پاسخی را ارائه خواهد کرد، زیرا لازم است با “چند واحد ارضی خودمختار جمهوری روسیه” مذاکره کند. و البته یک کلمه در مورد استقلال قفقاز. و کمیساریای ماوراء قفقاز رادا، دون، کوبان، آستاراخان اوکراین را از طریق تلگراف از پیشنهاد ترکیه به دولت های قزاق اورال اطلاع داد و به آنها پیشنهاد داد در مذاکرات آتی با ترک ها شرکت کنند.

ترکها اینطوری نخوابیدند. آنها اصلاً علاقه ای به چشم انداز مذاکره با روسیه بر سر مرزهای قفقاز نداشتند. آنها طی یک سلسله تلگراف به فرمانده دولت ماوراء قفقاز از خشونت ارامنه علیه ترکها اطلاع دادند. 1918 در 30 ژانویه، وهیب پاشا گزارش داد که “برای محافظت از جمعیت مسلمان باید حمله کند.”

ترجمه از روسی توسط ولادیمیر هاروتونیان

ادامه دارد





Source link