گفتگوی Lragir.am لاریسا آلاوردیان فعال حقوق بشر است
خانم آلاوردیان، باکو پنج نکته را منتشر کرده است که بر اساس آن باید مذاکرات با ارمنستان برای امضای توافقنامه صلح انجام شود. این روند را چگونه ارزیابی می کنید؟
اگر نگاه کنیم که روند مذاکرات در گذشته چگونه پیش می رفت، وضعیت بسیار جالبی وجود داشت. هر بار که ارمنستان در مورد قسمت های مختلف اصول مادرید به توافق می رسید، هر بار آرتساخ به وضوح بر موضع خود تأکید می کرد و برخی از نکات کلیدی اصول مادرید را رد می کرد، خواه همه پرسی به تعویق افتاده یا سایر موارد باشد. اکنون وضعیت از این نظر به شدت تغییر کرده است. ما حداقل دو صدای بسیار متفاوت را از آرتساخ می شنویم. یکی اظهارات وزیر امور خارجه است، فکر می کنم در مصاحبه اخیر ایشان تاکیدات کاملا واضحی وجود دارد. این چیزی است که من سالهاست می گویم. بحث حق تعیین سرنوشت نیست، به وضوح در مورد جدایی آرتساخ از آذربایجان است. و اینجا گمانه زنی ها مبنی بر استقلال آرتساخ از ارمنستان و … اصلا مناسب نیست. همیشه یک قطعنامه وجود داشته است – اصلاً استقلال نیست، بلکه استقلال از آذربایجان است که نباید تأیید شود، اما قبلاً اتفاق افتاده است. در حقوق بین الملل به آن ipso facto می گویند، یعنی قبلاً اتفاق افتاده است. آرتساخ مستقل بود و قدرت آذربایجان در سالهای مختلف جمهوری قرهباغ کوهستانی به سرزمینهای مختلف تسری نداشت. این بدان معناست که آرتساخ اکنون خواستار این است که از حق تعیین سرنوشت خود صحبت نکند، بلکه در مورد استقلالی که از آذربایجان به دست آورده است صحبت کند.
از ارمنستان امروزی موضعی نیست که بگوییم آرامش امروز همان حلوا است اما دهان را شیرین نمی کند. بنابراین باید بگوییم که ارمنستان در شرایط غبطهانگیز نیست. چرا ارمنستان با امضای بیانیه 9 نوامبر خود را در وضعیت بسیار عجیبی قرار داد؟ ارمنستان با نداشتن هیچ حاکمیتی بر سرزمین هایی که طبق قانون اساسی جمهوری آرتساخ، سرزمین های جمهوری آرتساخ را تشکیل می دهد، امضا می کند، حتی اگر ارمنستان به طور غیرقانونی زمین هایی را که به آن تعلق ندارند، تحویل دهد، یعنی الحاق مجدد به آن. آذربایجان. به این ترتیب مردم ارمنستان در وضعیت وخیمی قرار می گیرند، زیرا با چنین امضای غیرقانونی که مورد استقبال جامعه به اصطلاح بین المللی قرار گرفت، ارمنستان به مدت 30 سال به عنوان “اشغالگر اراضی آذربایجان” شناخته می شود. ، متجاوز و اشغالگر. اگر به هر موضوعی از سوی جامعه جهانی پاسخ داده نشود، جامعه ما باید پاسخ آن را پیدا کند. آذربایجان به همراه ترکیه آشکارا اقداماتی را انجام داده اند که از آن به عنوان تجاوز-اشغال یاد می شود. وقتی ارمنستان این موضوع را مطرح نمی کند که تهاجم مسلحانه غیرقانونی به ارمنستان صورت گرفته است، به این معنی است که کشور دیگری می تواند این کار را انجام دهد. اکنون برای یافتن آن دولت دیگر، لازم است طبقه باسواد و فداکار در ارمنستان بتواند متحدی بیابد که حداقل ابتکار چنین فرآیندی را به دست بگیرد. و از این حیث مردم ارمنستان در چنین شرایط سختی قرار می گیرند که نه تنها آذربایجان و ترکیه، بلکه مقامات آنها نیز خود را در آن قرار داده اند. من آن را اینگونه بیان می کنم: این مقامات در خدمت برنامه های نسل کشی ترکیه و آذربایجان هستند.
در مورد فراخوان های صلح، می توانم بگویم که هر شعاری باید بر اساس برنامه ای باشد که برای مردم ارمنستان، آرتساخ و کل ملت ارمنی روشن باشد، البته برای جامعه بین المللی هم صحبتی نمی شود. وقتی می بینیم که چنین برنامه ای یا وجود ندارد یا مخفی نگه داشته می شود، باید زمینه ساز مبارزه ای شود که از امروز شروع شود تا هر سندی که به امضای نماینده این دولت برسد از نظر قانونی فاقد اعتبار شناخته شود. و این تصادفی نیست که خیلی ها یادآوری می کنند و باید یادآوری کنم که در سال 1992، زمانی که ANM تلاش می کرد همان اقدامات را برای دست کشیدن از آینده آرتساخ انجام دهد، تصمیم گرفته شد که ارمنستان حق امضای هیچ سندی را ندارد. که توسط آن جمهوری قره باغ کوهستانی به عنوان بخشی از آذربایجان ظاهر می شود. امروز می خواهند توجیه کنند که ما چنین سندی را امضا نمی کنیم که آرتساخ جزو آذربایجان خواهد بود. بگذارید آن داستان را برای مربیان مهدکودک خود تعریف کنند که آنها اینطور بزرگ شده اند. امضای علی در چنین شرایطی، با به رسمیت شناختن تمامیت ارضی آذربایجان، توضیح داد که این بدان معناست که آرتساخ به مشکل داخلی آن تبدیل می شود.
به عبارت دیگر، قبل از شروع آن روند، ابتدا باید موضوع وضعیت آرتساخ حل شود، درست است؟
البته وضعیتی که ارامنه آرتساخ برای آن جنگیدند به این نتیجه متوسط رسیده است که توانستند تمامیت ارضی آرتساخ را حفظ و حراست کنند. و این دولت با روشی بسیار گستاخانه و مبتذل از آن سرباز زد. من از استعدادهای دی جی سابق دی جی قدردانی می کنم، این حرفه را تحقیر نمی کنم. اما آن شخص در مسائلی که کمیسیون مجلس به ریاست او باید به آن بپردازد، آگاهی صفر ندارد. این وضعیت امروز است.