آرتساخ بخشی از آذربایجان نخواهد بود. علی اف به خوبی می داند که پایان رژیم پوتین نزدیک است و عجله دارد

135


گفتگوی Lragir.am آرتور ساکونتس فعال حقوق بشر است

آقای ساکونتس در:?در اطراف آرتساخ و ارمنستان چه می گذرد، چه باید کرد؟

امروز در آرتساخ، امنیت مردم آرتساخ، فرصت‌های اساسی برای زندگی در قلمرو کشورشان، در شهرک‌هایشان به خطر افتاده است. و با وجود اینکه نیروهای حافظ صلح روسیه باید امنیت را در آن خط تقسیم کنند، تهدیدهای جاری در حال حاضر در قالب اقدامات مسلحانه مشخص ظاهر شده اند. فقط به این نکته توجه کنیم که سال گذشته زمانی که غیرنظامیان مشغول تعمیر یک خط آب در نزدیکی شوشی بودند، اتفاقاً این خط آب برای تامین آب صلحبانان روسی ضروری بود که او کشته شد و بقیه مجروح شدند. این اتفاق در مناطق تحت کنترل نیروهای حافظ صلح روسیه و در حضور آنها رخ می دهد. و متأسفانه ما از سال 1997 به موازات شرایطی که کشورهای بالتیک در سال های 1995-1996 موضع روشنی در مورد ادغام یورو-آتلانتیک داشتند، از سال 1997 که قراردادهای دیگری در مورد کمک های متقابل ارمنستان و روسیه امضا شد، در این وضعیت قرار داشتیم.

در سال 2013، ارمنستان تحت تهدید زور مجبور به تسلیم شد و اعلام کرد که توافقنامه مشارکت شرقی را امضا نخواهد کرد. اتفاقاً این اقدام به دلایل امنیتی موجه بود، اما جنگ سال 2016 نشان داد که هیچ امنیتی تامین نمی شود. پس از انقلاب 2018، اول از همه، آن سیستم امنیتی باید تغییر می کرد. تا سال 2018، حقایق بیش از حد آشکار بود تا ثابت کند که سیستم امنیتی که صرفاً در خدمت منافع و جاه طلبی های رژیم روسیه و پوتین طراحی شده بود، به هیچ وجه تضمینی نبوده و هدفی برای تضمین امنیت ارمنستان وجود ندارد. و آرتساخ برای. در اینجا می‌خواهم فروش تسلیحات گسترده به آذربایجان، امضای پیمان استراتژیک با آذربایجان را یادآوری کنم. به عبارت دیگر، این چه چیز دیگری است، اگر واقعیتی نباشد که روسیه، رژیم پوتین ضامن امنیت ما نخواهد بود؟ بدیهی است که در سال 2013 سرژ سرکیسیان با تهدید از امضای توافقنامه همکاری امتناع کرد، اما این شرط مشخص است که اگر به خاطر امنیت از آزادی خود دست بکشید، هم آزادی و هم امنیت خود را از دست می دهید. این اصل که بارها در تاریخ ثابت شده است، پس از انقلاب 2018 در اساس سیاست دولت جمهوری اسلامی ایران قرار نگرفت. به ما فرصت داده نشد که تغییراتی در سیستم های امنیتی ایجاد کنیم، اما این بدان معنا نیست که حداقل از نظر جذب منابع، این کار را نکنیم. منظور من از منابع دیپلماتیک، انرژی، اقتصادی است.

در شرایط فعلی چه باید کرد؟

ما نباید تا پایان رژیم پوتین بیکار بنشینیم. در این میان، مشکل بعدی باید حل شود – ظاهر نشدن در داخل پرده آهنین، که آشکارا پوتین باید پرتاب کند. در عین حال، باید کار بسیار جدی برای توسعه روابط نظامی-سیاسی با تک تک دولت ها انجام شود. ایالات متحده، فرانسه یا آلمان خواهد بود، زیرا ارمنستان شرایط مساعدتری نسبت به الان نخواهد داشت. و از این نظر، تز احمقانه ای که دارند پخش می کنند – یک ولایت ترکیه یا یک استان روسیه، به وضوح می توانم بگویم که رژیم اردوغان بدون رژیم پوتین صفر است. هر چه رژیم پوتین طولانی تر باشد، رژیم اردوغان بیشتر متزلزل خواهد شد. چه کسی، اگر نه آمریکا، می تواند اردوغان را مهار کند؟ چه کسی، اگر نه رژیم پوتین، رژیم اردوغان را مهار نکرد، علاوه بر این، یک مرکز نظارتی مشترک در آکنا ایجاد کرد.

یعنی اتخاذ سیاست مبتنی بر ترس یا اندیشیدن به امنیت از نظر امنیتی فقط جرم است. و از این نظر سیگنال ها آشکار است. اما در عین حال باید بگویم که علیرغم همه مخاطرات، تماس ها و جلسات مقامات جمهوری اسلامی ایران در 10 روز گذشته آنچنان اعتقادی را ایجاد می کند که با این وجود دولت در تلاش است با در نظر گرفتن این شرایط گام هایی بردارد. شرایطی که ذکر کردم و روشن ترین شاهد آن رای ممتنع ارمنستان در شورای امنیت سازمان ملل، شورای امنیت و مجمع عمومی در مورد قطعنامه های محکومیت تجاوز روسیه بود. این بدان معناست که او باید از طریق مجاری دیپلماتیک نشان دهد که این حداکثر کاری است که ارمنستان در حال حاضر می تواند انجام دهد و مشکلات امنیتی جدی دارد تا بتواند در حوزه تمدن باشد نه دیکتاتوری. این نیز بیانگر آن است که دولت باید برای ایجاد سازوکارهایی تلاش کند تا این سازوکارها در مقاطع حساس فعال شوند تا از اقدامات و تهدیدات احتمالی جلوگیری شود. بدیهی است که تجاوزات آذربایجان به آرتساخ موازی با مواضع ارمنستان در قبال جهان متمدن است و هدف آنها این است که بار دیگر ارمنستان را تحت سلطه خود درآورند و امنیت را تهدید کنند. این منجر به از دست دادن جان انسان ها، فداکاری ها می شود، اما اگر می خواهید برای آزادی خود بجنگید، نمی توانید هیچ فداکاری نداشته باشید، زیرا این ماهیت رژیم پوتین است. این وضعیت وحشتناکی است، وقتی باید فداکاری کرد، اما اینکه فداکاری کنی و چیزی نداشته باشی، بیشتر ننگ است. و از این نظر، هنگامی که طبقه پنجم یا گروه به اصطلاح انقلابی ارمنستان قرن بیست و یکم اقداماتی را انجام می دهد که مستقیماً هدف آن خدمت به تجاوزات آن رژیم است، جز خیانت دولتی چیست؟

من می خواهم تأکید کنم که آرتساخ به هر شکلی بخشی از آذربایجان نخواهد بود. الهام به خوبی درک می کند که پایان رژیم پوتین نزدیک است. در این بین بر اساس منافع خود می خواهد ارامنه را از آرتساخ بیرون کند. او به خوبی می داند که پس از پایان رژیم پوتین چنین فرصتی نخواهد داشت. علی نیز به خاطر آن تجاوز محکوم خواهد شد، زیرا این تنها محکومیت رژیم پوتین نخواهد بود. و مقامات ارمنستان باید پایه های مناسبی را برای محاکمه کسانی که جنگ را تحریک کردند، نه تنها پوتین، بلکه رژیم های اردوغان و علی، ایجاد کنند.





Source link