گفتگوی Lragir.am رئیس آکادمی نظامی ملی پارویر هایریکیان است.
آقای هایریکیان اخیراً از آمریکا در رابطه با موضوع آرتساخ اظهاراتی شده است. به ویژه آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، در گفت و گوی تلفنی با پاشینیان و علی اف، خاطرنشان کرد که واشنگتن به عنوان رئیس مشترک گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا از سال 1994، آماده کمک به ارمنستان و آذربایجان برای دستیابی به یک توافق بلندمدت است. صلح همه جانبه سپس وزارت امور خارجه آمریکا اعلام کرد که ایالات متحده آماده است تا خارج از گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا در موضوع قره باغ کوهستانی میانجیگری کند. چه تحولاتی در حال وقوع است؟
این اظهارات نشان می دهد که آمریکا رسالت تاریخی خود را که 100 سال است در سراسر جهان به نمایش گذاشته است، نادیده نمی گیرد. و از سوی دیگر، این بدان معناست که اگر تلاش شود تا فعالیت های گروه مینسک خنثی شود و از طریق آن خنثی سازی، جامعه جهانی یعنی آمریکا را از این روند اخراج کند، حتی در آن صورت آمریکا هم نمی دهد. نقش خود را افزایش دهد. این را باید انگیزه ای مثبت برای برداشتن گام بعدی در نظر گرفت. اما مقامات امروزی آمادگی چنین نقل و انتقالاتی را ندارند، مانند آنچه ترامپ در زمان جنگ مطرح کرد، به نظر می رسد این بیانیه پاپ آپ مبنی بر اینکه این موضوع مشکلی نیست، ما سابقه کوزوو را داریم، پاسخی دریافت نکرد. اما خوشبختانه آمریکا بالاخره یک ماموریت دارد و مقامات امروز آمریکا همچنان تا حدودی به ماموریت خود وفادار هستند. متأسفانه مسئولین ما نه تنها آمادگی این کار را ندارند، بلکه باید سطحی هم داشته باشند، سؤال فقط در مورد آمادگی اخلاقی و سیاسی نیست، بلکه در مورد سطح است. امیدواریم فارغ از نگاه منفی مسئولان، اتفاقی بیفتد. نفرت گسترده مردم از نیکول پاشینیان تصادفی نیست، بنابراین انتظار واکنش های درست از سیاستمداری که با چنین رفتاری مواجه شده است، درست نیست، به خصوص که ما حقایق را داریم. فردی که انقلاب کرد تا تغییرات اساسی ایجاد کند، با تغییراتی که در راستای قانون اساسی آن کشور ایجاد می شود، حتی پس از درخواست 10 حزب، به دگم گرایی پرداخت؟ بنابراین، چه نوع برخوردی را باید از آن فرد نسبت به اظهارات طرفدار ارمنستان انتظار داشته باشیم؟
آیا این اظهارات طرف آمریکایی به معنای حل نشدن مسئله آرتساخ است؟
بارها آمریکایی ها اعلام کرده اند که مسئله آرتساخ حل نشده است، چندین اصل اساسی وجود دارد، یکی از آنها حق تعیین سرنوشت است. کشورهای طرف قرارداد هلسینکی، سازمان امنیت و همکاری اروپا، کمیسیون ویژه ای به نام گروه مینسک ایجاد کردند و ناگهان یک احمق بلند می شود و می گوید این موضوع دیگر وجود ندارد. این یک حد حماقت است، به دنیا می گوید: تو الاغ بودی، من آن مسئله را حل کردم. نماینده هیچ کشوری که به خود احترام می گذارد نمی تواند بگوید که مسئله آرتساخ وجود ندارد، آنها به یاد دارند که یک گروه ویژه برای کمک به حل این موضوع ایجاد کردند. طبیعتاً این کشورها شامل آمریکا، فرانسه و روسیه می شوند و اگر نسبت به دولت و تصمیمات آنها نگاه محترمانه دارند، باید بگویند که مسائل با زور و تهدید به زور حل نمی شود. تعجب می کنم که تاخیر داره و بیشتر به خاطر تقصیر ارمنستان تاخیر داره. تصور کنید مقامات ارمنستان در چه سطحی مسائل را مطرح می کنند.
مقامات ارمنستان، از جمله دبیر شورای امنیت، مرتباً می گویند که گزینه جداسازی مسئله آرشاخ از روابط ارمنستان و آذربایجان باید فعالانه مورد بحث قرار گیرد. چگونه این تبلیغات را خریداری می کنید؟
همه فکر می کنند که او می تواند نویسنده یک استراتژی جدید ملی باشد. به عبارت دیگر، آیا آنها یک استراتژی ملی جدید پیشنهاد می کنند؟ اگر استراتژی ملی جدیدی را پیشنهاد می کنید، تکلیف نیکول در آن جنگ چه بود، نیکول قرار بود فقط به عنوان یک حامی عمل کند، اما او به عنوان فرمانده کل عمل کرد و در مورد مسئله آرتساخ مذاکره کرد. فردی که اعلام می کند من نمی توانم در مورد آرتساخ کاری انجام دهم زیرا مردم آرتساخ من را انتخاب نکرده اند، آن شخص نه تنها وارد جنگ می شود، بلکه بیانیه ای را در مورد آرتساخ امضا می کند. فقط یک رذل میتونه اینطوری رفتار کنه
وقتی آنها از حق تعیین سرنوشت آرتساخ صحبت می کنند، به این معنی نیست که آرتساخ باید مستقل شود و مستقل باشد. فقط خود آرتساخ باید تصمیم بگیرد که چه وضعیتی برایش ارجحیت دارد: بخشی از ارمنستان، روسیه یا آذربایجان باشد. منظور ما از خودمختاری آن است. وقتی صحبت از این می شود که مسئله آرتساخ را از روابط ارمنستان و آذربایجان جدا کنیم، این می تواند یک رویکرد باشد. اما آیا ارمنستان چنین راهبردی را اتخاذ کرده است، آیا هنوز ثبت میکنند که همه کسانی که اعلام کردند مشکل ارمنستان مسئله آرتساخ است، از نظر سیاسی نادان بودند. و اکنون تصمیم می گیریم که مشکل اصلی ارمنستان مسئله آرتساخ نیست، بلکه ما در حال تنظیم روابط ارمنستان و آذربایجان هستیم. اگر مسئله آرتساخ را کاملاً مشخص کنیم، پس نیکول وقتی بیانیه ای در مورد آرتساخ امضا کرد چه می کرد؟ دشمن اعلام میکند که باید آرتساخ را فراموش کنیم و تمام اقدامات تعیین مرزی که انجام میشود و همچنین اقدامات راهسازی ارتباط مستقیمی با به حداقل رساندن ارتباطات ارتشاق و ارمنستان دارد و بهعلاوه، آرتساخ را به طور کلی حذف میکند. علی اف می گوید آرتساخ وجود ندارد، مسئله آرتساخ وجود ندارد، این احمق ها هم می گویند که مسئله آرتساخ باید جداگانه بحث شود. اظهار نظر در مورد اظهارات و عملکرد آنها به سادگی غیرممکن است. شخص بیانیه ای را در مورد مسئله آرتساخ امضا می کند، سپس شفاهی در مورد چیزها توافق می کند، هرگز در تاریخ بشریت در روابط بین دولتی توافقات شفاهی وجود نداشته است. آنها فقط در زمان حکومت دیکتاتورها وجود داشتند، توافق شفاهی در قرن بیست و یکم چیست؟ بی درنگ متوجه می شویم که با انسان های رقت انگیزی روبرو هستیم که بی خبرند، عمق پدیده ها را نمی دانند، از حقیقت دور هستند، تصمیم گیری می کنند و ترس را هدایت می کنند.