ملی گرا کیست؟ روزنامه نگار

32


چند روز پیش در یکی از برنامه‌های گفتگوی تبلیغاتی چند ساعته تلویزیون روسیه، یک «کارشناس» که خوشبختانه نامش را نمی‌دانم، درباره اینکه آمریکایی‌ها می‌توانند از کدام دولت‌ها علیه روس‌ها استفاده کنند، فلسفه می‌کرد. و در وهله اول (در کنار قزاقستان، ترکمنستان) از ارمنستان نام برده است. به ویژه به شرح زیر توجیه شد:

  • ناسیونالیسم در ارمنستان گسترده است.
  • ارمنستان روسیه را متهم می کند که در طول جنگ به آن کمک نکرده است. در ارمنستان می گویند اگر مثلاً فرانسه متحد آنها بود، کمک می کرد.

ابتدا بیایید سعی کنیم جمله دوم را درک کنیم. نکته قابل توجه این است که آن «کارشناس» از این پرسش که آیا روسیه به عنوان متحد به ارمنستان کمک کرده است یا خیر، اجتناب کرد. و به طور کلی در کشورشان چگونه پذیرفته می شود؟ آیا باید به متحدان کمک کرد یا خیر؟ احتمالا نه. تا جایی که من یادم می آید، روسیه حتی به صرب های هموطن خود که توسط همین ناتو بمباران شدند، کمکی نکرد، در مورد ارمنی ها چه صحبتی می توان داشت؟ بگذارید توجه داشته باشم که مشکل این نیست که آیا کمک کرد یا نه. به هر حال، سیاست یک حوزه بسیار عالی «اخلاق» است و هر کشوری می تواند هزار و یک دلیل برای عدم انجام تعهدات اتحاد پیدا کند، اما «کارشناس» طوری اظهار نظر کرد که گویی ارامنه حتی حق ندارند درباره رفتار روسیه صحبت کنید. بحث کردی پس دشمنی؟ اگرچه، حالا چه کسی می‌فهمد به چه کسی کمک کند؟ متحد یا دشمن؟ به عنوان مثال، ارمنستان اکنون به ترکیه کمک می کند، اما ترکیه متحد ارمنستان نیست (یا اینطور است؟). و چرا در آن صورت، روسیه به جای کمک به ارمنستان، نباید به آذربایجان، که متحد آن نیست (یا اینطور است؟) کمک کند و بقیه آرتساخ را خالی از سکنه کند، همانطور که سال ها پیش در نتیجه حمله، شمال آرتساخ را خالی از سکنه کرد. عملیات کلتسو. حداقل شروع تعیین شده است. دیگر ارمنی در هادروت نیست.

و فرانسه؟ آیا متحد است یا نه؟ به گفته آن کارشناس، ما ارمنی ها به فرانسه امیدواریم. او به طور خاص به چه کسی و چه امیدهایی اشاره نکرد. در ضمن از یک قرن پیش که فرانسه آخرین قطعه کیلیکیه الکساندرت را به ترکیه داد، هیچ ارمنی معقولی به آن کشور امیدی ندارد. شاید باید به آمریکا امیدوار بود. «ارمنستان ویلسونیان» را به خاطر دارید؟ یادت نمیاد؟ بیرون رفتن را به خاطر نمی آورند. و به طور کلی در عرصه سیاست از چه امیدی می توان صحبت کرد؟ مگه اون مدرسه دخترای نجیب نیست؟

اما اتهام ناسیونالیسم جالبتر است. ناسیونالیسم چیست؟ در اصل، ناسیونالیسم فقط یک اصل است که بر اساس آن دولت باید بر اساس ملی ساخته شود. اکثر کشورهای جهان امروز ملی هستند: یونان، لهستان، ویتنام… خوب میدونی… اینکه ناسیونالیسم با همه عواقبش می تواند به ناسیونالیسم تبدیل شود، بحث دیگری است. اتفاقاً در زبان روسی این دو اصطلاح از هم متمایز نیستند و هنگام گفتن “ناسیونالیسم” یک روس می تواند “ناسیونالیسم” را بفهمد و قاعدتاً “ناسیونالیسم” را درک کند ، اگرچه برای وضوح معنایی در آن مورد اصطلاح “نازیسم” است. استفاده شده. اما وقتی «کارشناس» ارامنه را به «ناسیونالیسم» متهم کرد، قطعاً منظورش معنای دوم است، زیرا معنای اول، همانطور که دیدیم، لحن منفی ندارد.

اما، با این حال، تعجب آور است. ناسیونالیسم در ارمنستان؟ من 60 سال است که در ارمنستان زندگی می کنم، اما هنوز یک ارمنی ملی گرا ندیده ام. علاوه بر این، ملی گرا. برای درک، بیایید گذشته نزدیک را به یاد بیاوریم، زمانی که ارمنستان هنوز کمونیست بود. یادت میاد؟ خیابان بزرگی (حتی گاهی کوچک) وجود نداشت که در آن شعار کمونیستی، پرتره رهبر یا نماد دیگری از این دست وجود نداشته باشد: ستاره قرمز، چکش و داس و غیره. برنامه های تلویزیونی با فرمول های کمونیستی و انتقاد از نظم سرمایه داری آغاز و پایان یافت. هیچ اثر آکادمیک، هنری یا علمی که به اصول کمونیستی دست نخورده باشد، نقل قول‌هایی از ایدئولوگ‌های آن نداشته باشد، و یا دارای مقدمه‌ای که از همین مواضع نوشته نشده باشد، وجود نداشت.

من درک می کنم که اگر ارمنستان اکنون ملی گرا است، پس در همه خیابان ها باید شعارهایی در تجلیل از ملت ارمنی و دیگران باشد، حداقل در محکومیت ملت های متخاصم، باید عکس هایی از رهبران ناسیونالیسم ارمنی وجود داشته باشد. هر کتاب، مقاله، هر آهنگ منتشر شده باید از رزمنده ارمنی تجلیل شود، مسئولان باید ملت ارمنی را بر سایر ملل ترجیح دهند، هر چیزی به زبان خارجی در خاک ارمنستان ممنوع شود و غیره و غیره. و ما در واقعیت چه می بینیم؟ در واقع حتی در زمان جنگ هم برای مسئولان ما دشمنی وجود ندارد، بلکه فقط «مخالف» است، گویی ما در حال جنگ نیستیم، بلکه فوتبال بازی می کنیم. و در بیلبوردهای خیابان هایمان، نه پرتره ای از یک ملی گرا، بلکه مثلاً پارویر سواک را می بینیم که می گوید: “ما خودمان را بر کسی ترجیح نمی دهیم“. این یک نوع ناسیونالیسم بسیار جالب است، فکر نمی کنید؟ مال ما متفاوت است قطعا.

و به طور کلی. آیا ملی گرایان ارمنی بودند؟ فقط نژده نگو. “انتقاد یعنی رنج کشیدن روحی“، او گفت. ناسیونالیسم تنها با این جمله منتفی می شود، زیرا ناسیونالیست بودن قبل از هر چیز به معنای انتقاد از بیگانگان است. با این حال، برای روس ها هنوز نام نژده که برای بسیاری از ما ارمنی ها قابل ستایش است، منفور است.

هر ملتی، اول از همه زبان داده شده است. ناسیونالیست بودن قبل از هر چیز به معنای مبارزه برای پاکی و حق زبان مادری است. و در ارمنستان یک قانون رقت انگیز یک صفحه ای “درباره زبان” وجود دارد و در واقع کار نمی کند. تخلفات آن در هر مرحله دیده می شود و «بازرسی زبان» که قرار بود بر اجرای قانون زبان نظارت داشته باشد، منحل شد (البته هنوز در دوره «سابق») و بی حقوق و بی نخبگان. “به جای آن زبان “کمیته” ایجاد شد.” برای مقایسه: اخیراً قانونگذار روسیه قانون جداگانه ای را تصویب کرد که برای محافظت از زبان روسی در برابر استقراض غیر ضروری طراحی شده است. حالا ملی گرا کیست؟ آیا می توانید تصور کنید که چنین قانونی در کشور “ناسیونالیست” ما تصویب شود؟ آیا می توانید تصور کنید چه جانوری برمی خیزد؟ در کشور ما، جایی که می توان بدون مجازات در مورد تازگی های ارمنی غرش کرد و “فحشا” را از روی صحنه به سخره گرفت. یا ایده “دریا به دریا ارمنستان” را مسخره کنید.

بله، دزد بیش از هر کس دیگری به دنبال دزد می گردد و روسیه فرصت شناسایی ملی گرایان را از دست نمی دهد. به عنوان مثال، قید اصلی اوکراینی ها به عنوان دشمن در واژگان مبلغان روسی این است: “ناسیونالیست های اوکراینی”. به عبارت دیگر، اگر روس ها به ما، ارمنی ها، «ناسیونالیست» می گویند، این فقط جایگزینی برای اصطلاح «دشمن» است، یک انحراف. این تعبیر را ببخشید “دشمنان ارمنی” را باید فهمید.

در عین حال، روسیه تنها کسی نیست که از ناسیونالیسم انتقاد می کند. غرب هم عقب نیست که به نظر می رسد با هر نوع تبعیضی مخالف است. و ما ارمنی ها مثل همیشه «پادشاه تر» هستیم و با ناسیونالیسم هم مخالفیم. ما چندین قرن است که با آن مخالف بوده ایم. و ما حتی متوجه نمی شویم که ناسیونالیسم همیشه توسط رهبران جهان مورد انتقاد قرار نمی گیرد. که هر از چندگاهی برای ملل مختلف استثناهایی ایجاد می شود. به عنوان مثال، امروز غرب اجازه ناسیونالیسم را به اوکراینی ها داده است. آنها مجاز به هر اقدامی هستند اگر علیه روس ها باشد و به نظر می رسد اوکراینی ها طعم ناسیونالیسم را احساس می کنند و دامنه وسیع تری به آن می دهند. ما ارمنی ها قبلاً در جنگ گذشته، زمانی که اوکراین از آذربایجان حمایت می کرد، آن را احساس کرده ایم. نگرش به ناسیونالیسم ترکیه جالب است. هم روس ها و هم غرب اجازه آن را می دهند، که ما نیز همیشه آن را روی پوست خود احساس می کنیم.

اما اکثریت ارامنه هنوز ناسیونالیسم را چیزی بد می دانند. طبیعتاً آنچه برای یکی مجاز است به معنای مجاز بودن آن به دیگری نیست. اما اینکه ناسیونالیسم را می‌توان حتی به‌طور استثنایی حداقل به یک ملت اجازه داد و علیه دشمن تا سرحد ملی‌گرایی به کار برد، باید به ما نشان دهد که این اصل سخت‌گیرانه‌ای نیست و حداقل نمی‌توانیم آن را انجام دهیم. مطلق و نه به خود بالیدن که ما ملی گرایی نیستیم. حداقل می توانیم احساس کنیم که نفرت بی غرض ما از ناسیونالیسم مورد قدردانی کسی نیست. و همان “کارشناس” روسی (و در کل روسیه رسمی) اصلاً متوجه نشد که ما ارمنی ها در روزهای اخیر چقدر سخاوتمندانه به نام دولت خود به ترک ها ، دوستان روس ها کمک می کنیم. هر کاری انجام می دهید قدردانی نمی شود. برای روس ها، ارمنی ها هنوز ناسیونالیست هستند. حداقل به این دلیل که ما گاهی علاوه بر روسی، ارمنی هم صحبت می کنیم. در مورد فرانسه و بقیه غرب، برای آنها وضعیت روحی ما به قول روس ها “do lampochki” است.

حالا ما ملی گرا هستیم یا نه؟

آیا باید ملی گرا باشیم یا نه؟

آیا می توانیم بدون ملی گرایی زنده بمانیم…

روبن طارمیان
25.02.2023





Source link