گفتگوی Lragir.am گاگیک آوانسیان، یکی از سازمان دهندگان جنبش آرتساخ است.
آقای آوانسیان، آرتساخ بیش از دو ماه است که در محاصره است. آنچه باید انجام شود؟
مردم آرتساخ هم اکنون دارند کارهایی را که باید انجام دهند، تحمل می کنند، ما زندگی خود را متناسب با این وضعیت سازماندهی می کنیم. مقامات کشور باید از ابزار دیپلماتیک استفاده کنند، اظهارات سخت گیرانه تر و هدفمندتر داشته باشند. مسئولان موضوع کریدور بردزور را به صورت ساده و ناقص به عنوان یک موضوع بشردوستانه مطرح می کنند. کریدور بردزور یک کریدور فراسرزمینی است، هیچکس حق ورود به اینجا را ندارد. قبل از بستن راهرو، نیروهای به اصطلاح حافظ صلح روسی در حال بررسی خودروها در آنجا بودند، اما حق این کار را نداشتند. یعنی از قبل در تلاش برای تغییر وضعیت راهرو بودند، در هر ایست بازرسی خودروها را متوقف کردند و آنها را چک کردند. و در ماه اوت-سپتامبر، با تغییر جاده، ترک زیرساخت ها در طرف دیگر، آنها راهرو را بستند. اما کریدور حاکی از آن است که زیرساخت ها باید در آن منطقه باشد. یادآوری می کنم که در جریان مذاکرات در داخل گروه مینسک، عرض کریدور 44 کیلومتر بود، اما آنها آن را به 5 کیلومتر رساندند. یعنی از ابتدا قرار بود این مسائل از این طریق حل شود. سند 9 نوامبر فقط برای ارامنه نوشته شده است، سندی برای زورگویی به ارامنه است، واقعیت ها نشان می دهد که طرف های دیگر هیچ تعهدی با آن نداشتند.
اقدامات طرف روسی چه چیزی را نشان می دهد؟
بدون شک از همان روز اول مشخص بود که آنها بودند که راهرو را مسدود کردند. امروز به فعالان زیست محیطی قلابی مراجعه می کنند، فردا دلیل دیگری پیدا می کنند. این فرصتی است برای اجرای برنامه های آنها. بعد فرصت روبن واردانیان را وسط آوردند، در یک عملیات چندین موقعیت را به موازات هم گذاشتند، یکی شکست می خورد، دیگری جلو می رود. روبن واردانیان را اخراج کردند حالا یک سوال دیگر می پرسند. و برنامه انزجار مردم قره باغ است که اگر راه باز شد مردم از اینجا بروند. اما آنها اشتباه می کنند، در واقع مردم آرتساخ در این شرایط متحدتر شده اند، آنها سخت شده اند. من با مردم صحبت می کنم، اگر راهرو باز شود، شاید 5-7 درصد سعی کنند از آرتساخ خارج شوند، اما حداقل نیمی از آنها دوباره برمی گردند. بگذارید یک مثال ساده بزنم: خانواده هایی که از صلیب سرخ حمایت می کنند، امروز به آن می پیوندند، چرا آنها از ارمنستان به آرتساخ می آیند؟ به عبارت دیگر، اگر فردی بخواهد آرتساخ را ترک کند، نیمی از خانواده او در ارمنستان هستند، آرتساخ را ترک می کند و به خانواده خود در ارمنستان می پیوندد. این بارزترین مثالی است که نشان می دهد ارمنی ها آرتساخ را ترک نخواهند کرد.
اگر راهرو را باز کنند و ناگهان ایست بازرسی و دستگاه ایکس ری نصب شود، باید آن را ببندیم، به جایی برسیم که راهرو بدون آن کار کند. به عبارت دیگر، افتتاحیه باید بدون هیچ گونه ایست بازرسی باشد. ما باید مطالبات خود را تا انتها پیش ببریم، زیرا این مسئله عزت، حاکمیت و حقوق ماست.
امسال سی و پنجمین سالگرد نهضت آرتساخ است، جنبش چه توصیه هایی داشت، چه اشتباهاتی در سال های گذشته انجام شد که منجر به وضعیت امروز شد؟
جنبش آرتساخ با شعار پیوستن به ارمنستان آغاز شد و همیشه همینطور باقی مانده است. جنبش آرتساخ با تصمیم مشترک 1 دسامبر 1989 به نتیجه سیاسی خود رسید که به موجب آن آرتساخ با ارمنستان متحد شد. پس از آن، شورای عالی روند بدی را در نهضت آرتساخ آغاز کرد، به دستور روس ها هر کاری کردند تا از ایده پیوستن به جدایی، استقلال انحراف کنند. در سال 1370 عملیات کلتسو انجام شد، مردم آرتساخ در بحران افتادند و پس از آن متقاعد شدند که تنها راه نجات شما استقلال است. در 2 سپتامبر تصمیم به تشکیل جمهوری مستقل گرفته شد و در 10 دسامبر همه پرسی استقلال برگزار شد. و در واقع این اتفاق افتاد که از ارمنستان مستقل شدیم. هیچ کس تصمیم 1 دسامبر 1989 را لغو نکرد، در صورتی که طبق قانون اساسی اتحاد جماهیر شوروی، تصمیمات شورای عالی باید توسط یک نهاد بالاتر تصویب یا لغو می شد. یعنی شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی آن تصمیم را لغو نکرد، لازم الاجرا شد.
انحراف از مبارزه سیاسی منجر به این شد که جنگی رخ داد، ما قربانیان زیادی دادیم. پس از آن در طول 26 سال مذاکره، ذهن دیپلماتیک ما که آنجا نبود، همه حقوق و دستاوردهای ما را از بین برد. اگر اشتباه نکنم، این روند در سال های 1994-1995 ادامه داشت، زمانی که آرتساخ توسط مانول سرکیسیان نماینده داشت. ما در آن مذاکرات به موفقیت رسیدیم، موضوع مناطق آزاد شده نیز در جایی حل شد. بر اساس ارقام سرشماری 1987 شوروی مشخص شد که جمعیت 7 منطقه کمتر از تعداد ارامنه آواره آذربایجان است. در آن صورت مانول سرکیسیان گفت: «ارمنی ها را می گیریم و در آن مناطق اسکان می دهیم» و به این ترتیب موضوع بسته شد. و پس از آن، آرتساخ در روند مذاکرات شرکت نکرد، لوون تر پتروسیان و رابرت کوچاریان مقصر هستند. باید پاسخ دهند که چرا ملت ما را به راه نابودی بردند.
آنها دائماً سعی می کنند ما را از ایده اتحاد منحرف کنند و این آخرین اظهارات نیز در جهت آن است. این سناریویی است که مدام اجرا می شود، مردم را در شرایط بحرانی می اندازند و سعی می کنند تحت سندرم استکهلم متقاعد کنند و ثابت کنند که چنین چیزی برای شما خوب است. اما در واقع به مردم اطلاعات غلط داده می شود. امروز سر مردم از طریق رسانه ها پر از زباله های اطلاعاتی است و مردم نمی توانند راه خود را باز کنند. من همیشه گفته ام و الان هم می گویم کارشناسان و تحلیلگران خوبی در ارمنستان هستند که استخدام نمی شوند و با پول روسیه اظهار نظر نمی کنند. آنها باید دور هم جمع شوند و راه حل هایی را پیشنهاد کنند، موضع خود را در مورد هر موضوعی بیان کنند. مردم هم باید بدانند که ساختاری وجود دارد که می توان به آن اعتماد کرد. ایگور مرادیان آن نقش را بازی می کرد. احزاب هم باید متحد شوند، انتخابات 2021 مایه شرمساری بود، آنهایی که طرفدار غرب هستند نتوانستند متحد شوند و این باعث گمراهی مردم شد.