گفتگوی Lragir.am لاریسا آلاوردیان فعال حقوق بشر است
خانم آلاوردیان، نیکول پاشینیان خواستار یک سابقه روشن برای آینده است که جمهوری ارمنستان سرزمینی به مساحت 29 هزار و 800 کیلومتر مربع را به رسمیت می شناسد. و او به جامعه بینالمللی اشاره میکند، همانطور که به پایین آوردن سطح در مورد وضعیت آرتساخ اشاره کرد. هدف دولت از انتشار این تزها چیست؟
اظهارات نیکول پاشینیان در تضاد با یکدیگر و بیانگر یک سیاست کاملا ضد ارمنی است. من بیتأثیر میمانم و متقاعد شدهام که این گروه، این دولت، برای یک هدف اما دو هدف به قدرت رسیده یا به قدرت رسیده است. اول این است که در صورت امکان، آرتساخ را یکباره به آذربایجان الحاق کنیم. و از این طریق ارمنستان را ضمیمه ترکیه و آذربایجان می کند. همه آنچه را که گفتم نه تنها با اظهارات، بلکه با عواقبی که می بینیم نیز قابل توجیه است. همان مساحت 29800 مترمربع/کیلومتر در حال حاضر مختل شده است. به عبارت دیگر، حتی آن اظهارات نیز با واقعیت مطابقت ندارد. سرزنش اولی و رجوع به جامعه بین المللی نیز یکی از فناوری ها یا اشکال ملال آور مورد استفاده آن دولت است. و من فقط با کسانی همدردی می کنم که یا نمی فهمند یا وانمود می کنند که نمی فهمند. به عبارت دیگر، ما باید به صراحت بگوییم، من خودم شک ندارم که بیش از 2/3 جمعیت ما به وضوح میدانند که حتی وعدههای صلح طبق گفتههای خودشان با واقعیت مطابقت ندارد. رئیس این رژیم هر بار با اعلام “برنامه صلح” عجله می کند تا روشن کند که جنگ به هیچ وجه منتفی نیست. علاوه بر این، این مقامات با تهدید دائمی مردم آرتساخ به نسل کشی توسط آذربایجان و تهدید ارمنستان به وضعیت بدتر، قصد دارند همه ارامنه را به دردسر بیندازند. آنها می خواهند دو چیز را به ما ثابت کنند که جنگ اجتناب ناپذیر بود، این دروغ است. و آنها می خواهند ثابت کنند که ما نمی توانیم در مقابل سایر جنگ ها و اقدامات نسل کشی آینده مقاومت کنیم، این نیز دروغ است. این دو بیانیه تکرار می شود و هر بار سعی می کنند به این دو تهدید فرمول بندی کنند. یعنی جدا از اینکه آذربایجان از بیرون ما را تهدید می کند، از داخل نیز توسط مدیریت فعلی ارمنستان تهدید می شویم. تصادفی نیست که می گویم ما خود را در حالت تهاجم از درون قرار داده ایم.
اگر به موضوع آرتساخ بپردازیم، دولت می گوید که طبق اصول مادرید، ارمنستان آرتساخ را بخشی از آذربایجان به رسمیت شناخت. خودشه.
معروف است که او تسلط ضعیفی به قوانین بین المللی دارد. از مبانی تاریخی و حقوقی و سیاسی ـ حقوقی بی اطلاع است. منطقه ما نباید با اظهارات شفاهی مورد توجه قرار گیرد، تاریخی مکتوب بر اساس توافقات بین المللی دارد. به همین ترتیب، فردی که از دانشگاه فارغ التحصیل نشده است، اکنون آن ماجرا را نادیده می گیرد، زیرا نیاز به تفکر منطقی دارد که آمادگی آن را ندارد. نه تنها خودش، بلکه اکثریت گروهش. من اصرار دارم و با دلیل موجه می گویم که چنین سندی در اصول مادرید و روند مبتنی بر آن وجود ندارد، خواه در مورد آرتساخ باشد یا آذربایجان یا به طور کلی منطقه. برعکس، فرمت آن رؤسای مشترک متشکل از سه عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل درباره آنچه رخ داد، بحث کرد. یعنی جمهوری قره باغ کوهستانی نه تنها تا سال 1918 خودمختار بود و اعلام کرد که هرگز بخشی از آذربایجان نیست، بلکه همه پرسی 10 دسامبر 1991 نیز برگزار شد. این واقعیت که جامعه جهانی نتایج همه پرسی 10 دسامبر 1991 را به طور مطلقاً خودسرانه به رسمیت نشناخت، از قیمت و اهمیت خود رفراندوم نمی کاهد. این یک همه پرسی به وضوح شکل گرفته و به وضوح مطابق با قوانین بین المللی انجام شد. فقط در اصول مادرید با اعتراف نسبی به اشتباه خود مبنی بر عدم به رسمیت شناختن نتایج آن رفراندوم در سال 1991، تصریح شده است که این بار مجدداً همه پرسی برگزار می شود که به رسمیت شناخته می شود و مبنایی برای همان بین المللی خواهد بود. انجمن. و همه ادعاهای دیگر، آگاهانه یا ناخودآگاه، تصویر کلی مسئله آرتساخ را تحریف و منحرف می کند.
امروز تمام تلاش ها برای نشان دادن اینکه نظر شهروند نیکول پاشینیان یا حامیانش که تف و فحش می دهند، نظر شهروند ارمنستان است، دروغ است. به یاد داشته باشید که یک نظرسنجی انجام شد که در نتیجه آن 97.6 درصد از مردم مخالفت خود را با این تز اعلام کردند که آرتساخ می تواند به عنوان بخشی از آذربایجان وجود داشته باشد. یعنی تنها 2.6 درصد نظر این دولت را بیان می کنند که خود را مشروع می داند اما در واقع کاملاً نامشروع است. به عبارت دیگر، باید روشن کنیم که این مراجع مشروعیت خود را مدت ها پیش از دست داده اند. و اظهارات هیچ یک از نمایندگان این دولت مطلقاً بیانگر نظر مردم ارمنستان، شهروندان RA نیست. این اظهارات فقط راهی برای بالا بردن شهرت است. من می دانم که اکنون 5 سال بعد از 2018، همان 2.6 درصد یا کمی بیشتر است که حامی این دولت باقی مانده است. بگذار کسی را گمراه نکند. اگر شبکههای اجتماعی مورد علاقهشان را مطالعه کنند، میبینند که این دولت در میان جمعیت جمهوری اسلامی در چه وضعیت ننگینی قرار دارد.