مفهوم مقاومت را می توان از طریق بسیاری از لنزها مشاهده و درک کرد. مقاومت در فیزیک زمانی رخ می دهد که یک اولیه نیرو با نیرویی مواجه می شود که در جهت مخالف عمل می کند ولی توسط همان تولید می شود اولیه نیرو (اصطکاک، مقاومت هوا که در واقع نوعی اصطکاک نیز هست). مفهوم مقاومت در جامعه از مفهوم آن در فیزیک دور نیست. مقاومت در جامعه زمانی رخ می دهد که گروهی از افراد مجبور به مقاومت در برابر یک شخصیت مستبد در یک کشور اشغال شده شوند. وجود مقاومت در جامعه به طور کلی ناشی از یک اولیه عاملی (استبداد، برده داری، تهدید به نسل کشی و غیره) که افراد را به شورش سوق می دهد. قبل از ادامه، می خواهم کلماتی را که استفاده می کنم تعریف کنم تا خواننده و من در یک صفحه قرار بگیرند. در فرهنگ لغت آکسفورد کانادا، شورش به عنوان “مقاومت سازمان یافته و مسلحانه در برابر یک دولت مستقر” و مقاومت به عنوان نسخه محلی تر شورش (محلی به معنای بازیگران مقاومت و نه علت) تعریف شده است. این دو کلمه در تمام متن به جای یکدیگر استفاده خواهند شد.
«Qu’est-ce qu’un homme révolté؟ من از خانه خارج نشدم. Mais s’il red, il ne renonce pas : c’est aussi un homme qui dit oui, dès son premier mouvement. Un esclave، qui a reçu des ordres toute sa vie، juge soudain غیر قابل قبول un nouveau commandement. Quel est le contenu de ce «غیر»؟»
-آلبرت کامو، L’homme Revolte.
شورشی چیست؟ مردی که نه می گوید، اما امتناع او به معنای انصراف نیست. او همچنین مردی است که از همان لحظه ای که اولین ژست عصیان خود را انجام می دهد، می گوید بله. برده ای که در تمام عمرش دستور می دهد، ناگهان فرمان جدیدی را غیرقابل قبول می یابد. محتوای این «نه» چیست؟
سازمان ها و مقاومت
در کتابش سازمان فدراسیون انقلابی ارمنیروپن درمیناسیان نوشت که مقاومت عملی نیست که فقط بر سر افراد بیاید. اجرای پروتکل های مقاومت نیز وظیفه جمعی است. همانطور که یک فرد برای حفظ موجودیت خود در برابر واقعیت های تاریک زندگی مقاومت می کند، جمع نیز برای تحمیل هویت خود به جوامع دیگر باید هنر مقدس مقاومت را تمرین کند. نژادی که با انجام یک مبارزه مسلحانه جمعی برای حفظ هویت خود موافق نیست، محکوم به شکست و حتی ریشه کنی است، حتی اگر از نظر علمی برتر و از نظر فرهنگی فراگیرتر از جمعی باشد که موجودیت آن را تهدید می کند. هنر، علوم، مهندسی و فرهنگ جنبههای ارزشمندی برای حفظ زندگی انسان هستند، اما اینها بیارزش میشوند، همانطور که سر ارشمیدس زیر شمشیر سرباز رومی بود!

جنبشهای مقاومتی بر اساس جمعآوری قدرتهای فردی ساخته میشوند. همانطور که کوهی از تک دانه های شن برمی خیزد، جنبشی شکست ناپذیر از تجمع افرادی برمی خیزد که هدف مشترکی دارند و در مورد ابزار رسیدن به آن توافق دارند، چه از طریق مبارزه مسلحانه و چه از راه های دیگر. یک عامل مهم وجود دارد که باید آن را در نظر بگیریم. اگر یک اقدام شورشی سازماندهی نشده باشد، محکوم به شکست است. در فیزیک میتوان مشابهی را ترسیم کرد: دو پروتون که مستقل از یکدیگر وجود دارند، جرم ترکیبی کوچکتری نسبت به جرم دو پروتونی دارند که به یکدیگر متصل هستند (مانند هسته هلیوم)، به دلیل اصطلاحی به نام «انرژی پیوند».
مقاومت در طول تاریخ ارمنستان
در طول زمان، جنبشهای مقاومت تأثیر زیادی در شکلگیری جامعه داشتهاند. مقاومت ارمنیان تحت سلطه عثمانی نمونه قابل توجهی است. ارمنیان نه تنها توسط احزاب عثمانی که در آن زمان در راس امور بودند، بلکه از سوی اقلیت های محلی، به ویژه کردها نیز مورد حمله قرار گرفتند. حملات مسلحانه به نیروهای عثمانی و کرد توسط شاخه نظامی این گروه انجام شد فدایی. برای تضعیف حریف خود، فدایی در واحدهای کوچک عمل میکردند و بر حملات غافلگیرکننده، استراتژیهای ضربه و فرار و عنصر غافلگیری متکی بودند. علاوه بر این، آنها کنترل و ارتباطات عثمانی را با خرابکاری زیرساختهای عثمانی مانند راهآهن و خطوط تلگراف مختل کردند. جنگ چریکی توسط فدراسیون انقلابی ارمنی (ARF) برای انتشار اخباری در مورد آرمان ارامنه و تضعیف تسلط امپراتوری عثمانی بر ارمنستان مورد استفاده قرار گرفت. را فداییدستاوردهای ارمنیان مختلف را زنده کرد تا به شورش بپیوندند و برای حقوق خود نبرد کنند. جامعه جهانی با آگاهی از تاکتیک های ARF، امپراتوری عثمانی را تحت فشار قرار داد تا با ارامنه بهتر رفتار کند. از سوی دیگر، جنگ چریکی بهایی داشت. را فدایی باید با منابع ناکافی، کمبود آموزش و حمایت اندک از سوی جمعیت ارمنی مقابله کند. در نتیجه انتقامجویی وحشیانه امپراتوری عثمانی علیه غیرنظامیان ارمنی در واکنش به این حمله، تعداد زیادی از مردم بیگناه کشته شدند. فداییحملات

در پاسخ، مردم ارمنی جنبشهای مقاومتی را برای محافظت از خود و جوامع خود تشکیل دادند. ARF هدفش حفظ فرهنگ، زبان و هویت ارمنی از طریق مبارزه مسلحانه بود. مقاومت ارمنستان علیرغم مواجهه با چالشها و عقبنشینیهای مهم، در نهایت در اهداف خود موفق شد و تلاشهای آنها راه را برای تأسیس جمهوری ارمنستان در سال 1918 هموار کرد.
مقاومت لبنان علیه اسرائیل در سال 2000 ائتلافی از گروه های مختلف سیاسی و نظامی بود که در هدف خود برای مقاومت در برابر اشغال لبنان توسط اسرائیل متحد شدند. در ماه مه همان سال، ارتش اسرائیل پس از مواجهه با شورش شدید نیروهای ائتلاف لبنانی، از جنوب لبنان عقب نشینی کرد. مقاومت با ترکیبی از مبارزه مسلحانه، فشار سیاسی و تلاش های دیپلماتیک به این عقب نشینی دست یافت.
25 مه 2000 به عنوان روزی که احساسات را برانگیخت، امید را شعله ور کرد و مسیر کشور را برای همیشه تغییر داد، در حافظه جمعی لبنان نقش بسته است. لبنان با یک اشغال 18 ساله خداحافظی کرد و به دورانی پایان داد که باعث بدبختی عظیمی شده بود و به زندگی های بی شماری پایان داده بود. با عقب نشینی نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) از مناطق جنوبی لبنان، ترکیبی از احساسات بر قلب مردم لبنان جاری شد که هم نشان دهنده موفقیت آزادی و هم ارواح ماندگار یک گذشته تقسیم شده بود.
برای بیش از دو دهه، مناطق جنوبی لبنان با حضور خفقانآوری درگیر شده بود. اما در 25 می 2000، پژواک آتش توپخانه با سمفونی تلخ و شیرینی از آرامش و وحشت جایگزین شد. عقب نشینی اسرائیل یک جشن پیروزی غم انگیز برای یک ملت تحت آزار و اذیت بود که حاکمیت ارضی خود را پس می گرفت.
در حالی که وقایع 25 مه 2000 آرامش و لذت بینظیری را به ارمغان آورد، اما مجموعهای از پیامدهای غیرمنتظره را نیز به راه انداخت که همچنان بر محیط پرآشوب لبنان تأثیر میگذارد. خلأ ناشی از عقب نشینی اسرائیل به حزب الله، یک سازمان سیاسی و نظامی قدرتمند، اجازه داد تا نفوذ و بدنامی پیدا کند. برای برخی، حزب الله نماینده استقامت مردم لبنان در برابر اشغال بود. با این حال، برخی دیگر نگران بودند که قدرت فزاینده گروه ممکن است وحدت شکننده کشور را تحت الشعاع قرار دهد.
در 25 می 2000، تابلوی احساسات در لبنان شامل شادی، آرامش و اضطراب بود. اشک شوق بر چهره کسانی که نیش اشغال را به دوش کشیده بودند جاری شد، اما با اشک غم جانهای از دست رفته و زخمهایی که باقی مانده بود همراه بود.
بیش از دو دهه از آن روز تاریخی می گذرد و لبنان همچنان مسیر دشوار خود را به سوی ثبات و اتحاد طی می کند. خاطره 25 مه 2000 یادآور روحیه سرسخت یک ملت در مواجهه با سال ها آشوب است. از آنجایی که لبنان با چالشهای جدید و اثرات ماندگار آن رویداد تاریخی روبهرو است، یادآوری عمق احساسی آن روز بسیار مهم است، یادآوری این نکته که دستیابی به صلح هرگز بدون شور، فداکاری و انعطافپذیری تزلزل ناپذیر مردمی مصمم به شکل دادن به آنها نیست. سرنوشت خود
مفهوم مقاومت هم در فیزیک و هم در جامعه ثابت می ماند. یک نیروی مخالف برای مبارزه با یک نیروی اولیه که اغلب توسط بی عدالتی یا استبداد شعله ور می شود ظهور می کند. در طول تاریخ، مبارزات ملتهای تحت ستم و جمعیتهای به حاشیه رانده شده، اغلب به جنبشهای مقاومت سازمانیافته منجر شده است. خواه مبارزه ارمنی ها باشد فدایی در برابر کنترل عثمانی یا نیروهای ائتلافی که با اشغالگری اسرائیل در لبنان می جنگند، این نمونه ها نشان دهنده روحیه شکست ناپذیر افراد و گروه های متعهد به حفظ هویت و احیای حقوق خود است. مقاومت چیزی بیش از نمایش سرپیچی است. این تجسم امید، انعطاف پذیری و تعهدی سرکش برای به چالش کشیدن شرایط فعلی است. قدرت مقاومت در کنار هم بودن افراد همفکر است که با یک هدف واحد و عزم برای رسیدن به آن متحد شده اند. نقاط قوت فردی، مانند دانههای شنی که یک کوه را میسازد، ترکیب میشوند تا نیرویی غیرقابل توقف تولید کنند که میتواند مسیر تاریخ را تغییر دهد.
با این حال، مقاومت بدون هزینه یا مشکل به دست نمی آید. این نیاز به کار در شرایط سخت با منابع و کمک محدود دارد. جاده مبارزه مسلحانه، مانند جنگ چریکی، بی بها نیست، زیرا جان بیگناهان در تیراندازی از دست می روند. واکنش نیروهای سرکوبگر می تواند شدید باشد. علیرغم چالش ها، سرسختی و پشتکار مخالفان همچنان الهام بخش و محرک تغییر است.
ظالم می میرد و حکومتش تمام می شود، شهید می میرد و حکومتش آغاز می شود. – سورن کی یرکگور