ایروان / لندن – نوید میخاک کارگردان و نویسنده سینما و تئاتر ایرانی در سال 1990 در خرم آباد ایران به دنیا آمد. در سال 1384 در دانشکده هنرهای زیبای خرم آباد به تحصیل در رشته تئاتر پرداخت. پس از آن که به دانشگاه هنر تبریز رفت و در رشته کارگردانی تئاتر از آنجا فارغ التحصیل شد. او مدرک کارشناسی کارگردانی تئاتر را از دانشکده نبی اکرم تبریز دریافت کرد. وی در طول 17 سال فعالیت مستقل و همکاری با صدا و سیمای ملی ایران به عنوان دستیار کارگردان، بازیگر، نویسنده، تهیه کننده و کارگردان تجربه کسب کرد. در تئاتر «ورازیل»، «خواب خوب»، «بلبشو»، «جنگیر»، «وقتی تئاتر بزرگ میشود»، «آرش» روی صحنه برد. او کارگردانی فیلمهای کوتاه و مستند «پیامی در راه»، «ما با هم مشکلی نداریم!» را کارگردانی کرد. «چه کسی این کمک را دریافت خواهد کرد؟»، «ماروسیا»، «پامی دره»، «اکم»، «نون»، «کولوستومی». نوید میخاک همچنین مجموعه داستان، شعر، مقاله و مصاحبه را در مجلات، روزنامه ها و جشنواره های داخلی و بین المللی ایران منتشر کرده است.
نوید، شما درباره ارامنه ایران مقاله نوشته و فیلم مستند ساخته اید. چه چیزی علاقه شما را برانگیخت؟
در نوجوانی با فردی آشنا شدم که اصفهانی بود. همانطور که از خودش و شهرش می گفت، کمی هم از دوستان و همسایگان ارمنی اش صحبت می کرد. او مطالبی را درباره مذهب و فرهنگ ارامنه اصفهان توضیح داد که برای من تازگی داشت و اولین بار بود که در مورد آن می شنیدم. تا اینکه بعدها که به هنرستان هنرهای زیبا رفتم و در رشته تئاتر تحصیل کردم، این اطلاعات اولیه و تصویر جذاب از ارامنه در ذهنم ماندگار شد. در بخشی از تاریخ تئاتر ایران به طور اتفاقی با توصیف و اطلاعات بازیگران، نویسندگان و کارگردانان ارمنی تئاتر مواجه شدم که نقش موثری در تولد و رشد تئاتر ایران داشتند. سپس برای ادامه تحصیل در رشته کارگردانی تئاتر به دانشگاه تبریز رفتم. شهر تبریز یکی از بزرگترین جوامع ارامنه ایران را دارد و از نظر سیاسی، فرهنگی، هنری، اقتصادی و … یکی از شهرهای مهم ایران است و در طول تحصیلاتم در رشته تئاتر در این شهر موضوع ارامنه تئاتر و هنر دوباره توجهم را به خود جلب کرد و باعث شد در این زمینه مطالعات و تحقیقات جدی تری انجام دهم. در این فضا که در اجراهای تئاتر دانشجویی شرکت می کردم، تصمیم گرفتم مقاله و مصاحبه هایی درباره تاریخ تئاتر آذربایجان و ارمنستان منتشر کنم. با یکی از هنرمندان ارمنی به نام گارن سرکیسیان آشنا شدم. که در این زمینه کمک زیادی به من کرد و پس از معرفی چند نفر برای مصاحبه، پیشنهاد مصاحبه با یکی از مهم ترین هنرمندان ارمنی تبریز و ایران، خانم مروسیا واهرامیان را داد. پس از انجام آن مصاحبه و انتشار آن در تئاتر مجله، به ساخت فیلم مستندی درباره شخصیت و زندگی او و همچنین برای بازسازی آخرین اجرای چند سال پیش او علاقه مند شدم. ماروسیا نیز با ایده من در مورد فیلم موافق بود و برای اجرا مشتاق بود. او دوست دارد دوباره متحد شود و با بازیگرانش که هر کدام در شهر یا کشور متفاوتی زندگی می کردند، کار کند. فیلمنامه نمایشنامه ای که نوشته بودم او را بیشتر شور می کرد چرا که در صحبت هایش احساس کردم این نمایشنامه پرداخت بدهی به فرهنگ، تاریخ و هنر ارمنستان است. این نمایشنامه «کومیتاس» بود و همانطور که از نامش پیداست درباره زندگی آهنگساز مشهور ارمنی است که همانطور که میدانیم با شاهد نسلکشی ارامنه دچار بیماری روانی شد. نگاه ماروسیا واهرامیان به این موضوع و وفاداری او به هنر و جامعه ارمنی، نسل کشی ارامنه و جمع شدن اعضای گروهش برای آخرین بار مرا جذب خود کرد. در آن زمان به یاد دارم که با خودم گفتم قطعا با توجه به تجربه ای که در عرصه تئاتر دارم، روند تمرین و اجرای تئاتری که گروهش برای آخرین بار با یک هنرمند 94 ساله بعد از سال ها تمرین می کنند جذاب و زیبا خلق می کند. لحظاتی که برای مخاطب بسیار جذاب خواهد بود.
ما سعی کردیم شرایطی را فراهم کنیم تا مروسیا کارش را شروع کند، اما متأسفانه بعد از اولین جلسه فیلمبرداری، با فوت خواهر کوچکتر ماروسیا و بیماری خودش و سایر مشکلاتی که بیرون از گروه به وجود آمد، گروه هرگز به طور کامل جمع نشد و انجام شد. هیچ تمرینی انجام نده در این شرایط، برای حفظ ماجرا و حفظ تصویری کوتاه از زندگی ماروسیه، سعی کردم آخرین آرزویش را که دیدن ساختمان قدیمی متعلق به جامعه ارامنه بود، مدرسه و محل برگزاری کلاس های هنری را ممکن سازم. . خوشبختانه این اتفاق افتاد و او آن خانه را دید و آرزویش به یکی از اتفاقات مهم فیلم تبدیل شد. و سپس ماروسیا درگذشت. در واقع این نکته ای بود که مرا به سمت هنر ارامنه و مسیحیان سوق داد و پس از آن سعی کردم به فعالیت خود در این زمینه ادامه دهم.

ماروسیه واهرامیان چه چیزی او را اینقدر خاص کرده است؟
اولا سن خانم وحرامیان مهم بود. چرا که ما در آن سن و سال زنی نداشتیم که این همه تجربه در تئاتر، موسیقی و نقاشی به خصوص در جامعه ارمنی داشته باشد. او از آن روزها تنها فردی در جامعه ارامنه بود که تا 94 سالگی زندگی کرد و به فعالیت هنری خود ادامه داد. وقتی در ایروان با پژوهشگر قدیمی تئاتر آقای بختیار هوواکیمیان (که مقالاتی در مورد خانم واهرامیان منتشر کرد) برای این مستند دیدم و صحبت کردم، او حرف من را تایید کرد که خانم واهرامیان در حال حاضر قدیمی ترین هنرمند ارمنی جهان است. یکی دیگر از مواردی که مرا به سوی او جذب کرد، شخصیت زنی بود که خود دوران های مختلفی از تاریخ سیاسی اجتماعی معاصر ارامنه قفقاز را تجربه کرده بود و در نهایت آنها را به یک اثر هنری تبدیل کرده بود، آثاری که متاثر از نسل کشی ارامنه بود. ، انقلاب بلشویکی، مهاجرت ارامنه از شمال قفقاز به ایران، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و سایر حوادث تاریخی که در تاریخ ارمنستان، ایران، گرجستان و روسیه رخ داده است.